بدرود بريالي عزيز
مشعل مشعل

ديروز شهر برخ کامن آلمان، جايي که زنده ياد محمود بريالي در غربت درآن می زيست، شاهد وداع با او بود.

در مراسم توديعي که به مناسبت انتقال جنازهء رفيق محمودبريالي نخبه ترين شخصيت سياسي و اجتماعي ،مبارزنستوه و يکي از رهبران بااعتبار جنبش چپ و دموکراتيک کشور به آغوش پاک مادر وطن،برپا گرديده بود ، جمعيت بزرگي از همرزمان،دوستان و رفقايش اشتراک ورزيده و مراسم بزرگ سوگواری به يادبود آن مرد خرد و انديشه تدويريافت واشتراک کننده گان و سخنرانان به مصداق اين سخن زيبا که:

مرد نميرد به مرگ ، مرگ از او نام برد

نام چو جاويد گشت مردنش آسان کجاست

برکارنامه های ماندگار و فراموش ناشدني زنده ياد بريالي در پهنه سياسي،اجتماعي و فرهنگي کشور ما طي بيشتر از چهاردهه پسين که باخط زرين در رويه های تاريخ کشورما حک گرديده و درخشان خواهد ماند،به تبادل نظر و سخنراني پرداختند.

در آن محفل که بيش از هزارو پنجصد تن از زنان،مردان،رهبران پيشين حزبي و دولتي جمهوری افغانستان و نماينده گان احزاب چپ و دموکراتيک و سازمان های اجتماعي هم ميهنان ما در خارج از کشور،شخصيت های سرشناس علمي ،فرهنگي و اجتماعي افغانستان و رهبران و هيات های رهبری سازمان ها و احزاب ترقي خواه کشورهای متعدد حضور به هم رسانيده بودند،همه پيرامون زنده گي،خاطرات شخصي و کاری شان طي سال های دراز با محمودبريالي فقيد به سخنراني پرداختند.

تالار بزرگ(( آله فيتشر)) که نتوانست همه اشتراگ کننده گان مراسم را در آغوش خود جا دهد و تعداد بيشمار مدعوين در خارج از آن صف کشيده بودند، با فوتو ها،شعارها ،سخنان رفيق بريالي به مناسبت های مختلف، درفش هاي افغانستان و اکليل های گل از جانب سازمان ها و احزاب متعدد مزين گرديده بود و در گوشه يي از آن پيکر به خواب   خفتهء زنده ياد محمودبريالي قرارداشت، همه مهمانان  را يکبار ديگر بر غم و اندوه بزرگ نشانيد وانانرا که نمي توانستند اين واقعيت تلخ را باور کنند،  ملتفت ساخت که ديگر آن همرزم برومندشان به ابديت پيوسته است .

***

محفل با تلاوت آياتي چند از قرآن مجيد توسط محترم قاری مقبل آغاز گرديد و متعاقباً محترم سلطان علي کشتمند نخست وزيرپيشين حکومت جمهوری افغانستان،يکي از رهبران برجسته ح.دخ.ا(حزب وطن) سخنراني نموده و چنين گفتند :

(( با دريغ و درد بايد پذيرفت که ديگر بهترين دوست و رفيق ما،زنده گي را پدرود گفته است .بدين مناسبت در اينجا اعضای خانواده و شماری از بهترين دوستان وی گرد آمده اند تا با رفيق عزيز ما که همه يي زنده گي وی انديشه و آرمان انساني بود،وداع نمايند.

روزگاری سخت اندوهبار است که بهترين رفيق،همسنگر و همرزم خويش،شخصيتي استثنايي،ميهنپرست پرشور،يکتن از حزبيها و انقلابي های بي مانند،دوست و خدمتگزار مردم خويش،محمود عزيز خويش را از دست ميدهيم .در اين لحظاتي که قلب همهء ما مالامال از غم و اندوه است،خاطرهء شخصيت والايي را گرامي مي داريم که سراسر زنده گي خود را وقف آرمانهای بزرگ حزب خويش بخاطر رهايي و سربلندی ميهن و مردم آن کرده بود.

مرگ زود رس محمود بريالي بدون ترديد ضايعه بزرگ و جبران ناپذيری است برای خانواده وی که زندگي ايشان آميخته با رنج و افتخار است،برای مجموعه يي از اعضای ح.د.خ.ا،دوستان و هواخواهان او که در قيد زنده گي اند و خود را شريک افتخارات آن حزب به عنوان خانواده عظيم و استثنايي و تکرار نشدني در تاريخ معاصر افغانستان مي دانند و در آخرين تحليل اين مرگ نابهنگام برای مردم زحمتکش و رنجکشيده افغانستان ضايعه یی بزرگ شمرده مي شود که يکي از شايسته ترين و وفادارترين فرزندان خويش را از دست ميدهند.

بدين مناسبت ،من به عنوان يکتن از نزديکترين ياران زنده ياد محمودبريالي،به خانوادهء شرافتمند،به گروه هايي از حزبيهای پيشين و وفادارترين پويندگان راه او،به دوستان و رفقای همدل و همرزم و غم شريک وی،از ژرفای قلب خويش،تسليت ابراز ميدارم و احساس دوستي و همدردی عميق خويش را با اندوه فراوان نثار او مي نمايم .نخست از همه با اظهار همدردی و تسليت برای جميله جان ناهيد همسر رنجديده و با وفا و رفيق همرزم وی،برای رومان جان و مريم جان فرزندان خوب و شايسته ايشان،برای مادر محترمه،برادران و خواهران،برادر زاده ها و خواهرزاده و برای شخصيتي آگاه و گرانمايه دوکتوراناهيتا راتبزاد که نام ايشان در تاريخ جنبش چپ و دموکراتيک و بويژه در تاريخ جنبش زنان کشور ثبت خواهد شد،برای محبوبه جان کارمل بانوئي آگاه و با تقوا همسر رهبرما ببرک کارمل،در برابر اين اندوه بزرگ شکيبايي آرزو مي نمايم و روان محمود گرامي را شاد مي خواهم .

محمودبريالي،دوست و عزيز من،دوست و عزيزشما، ازلحاظ انساني و اخلاقي شخصيتي خوش قلب،صميمي،شرافتمند،با وجدان،مهربان،مواظب،با صفا،با گذشت،از خودگذر،فداکار و خدمتگزار مردم و نماد ايستاده گي در برابر دشواريهای زندگي بود.وی همواره بعنوان رفيق روزهای دشواردر ميان خانواده،دوستان و رفقای خويش شناخته ميشد.او ازلحاظ سياسي شخصيتي آگاه و برجسته در انديشه و عمل،سخنوری پرشور و ژرف انديش،دورانديش و انعطاف پذير بود.او به عنوان يکتن از رهبران جوان پيشاهنگ ح.د.خ.ا،آغاز به کار کرد و تا آخرين لحظات به انديشه ها و آرمانهای والای آن وفادار باقي ماند و راه پرافتخار آنرا ادامه داد.

او از آغاز تدارک برای تشکيل ح.د.خ.ا،در جريان تشکل،در فراز و فرودهای آن،در روزهای سخت و در مبارزات و افتخارات آن پيوسته شريک،همکاروهميارما بود.او در دوران مبارزات آگاهانه و دشوار حزب چه در اپوزيسيون در سالهای شصت و هفتاد و چه در قدرت،در سالهای هشتاد ميلادی پيوسته در صفوف مقدم آن،رزميد و نام وی به عنوان يکتن از رهبران شناخته شده آن حزب، بعنوان يکتن از ادامه دهندگان پيشتاز راه مبارزات آن در تاريخ جنبش چپ و دموکراتيک در افغانستان ثبت گرديد.

محمودبريالي در حالي که در عرصه تئوريک و ايدئولوژيک و سياستهای بين المللي حزب يکتن از فعالان و رهبران شناخته شده بود،در کار اجرايي و دولتي نيز برای بازسازی و نوسازی اقتصاد افغانستان فعالانه شرکت کرد.او بعنوان مسئول روزنامه حقيقت انقلاب ثور و مسئول اموربين المللي حزب در رابطه به شکل گيری سياستهای حزب و دولت،نقش شايسته ای اداء نمود و اين مصادف به سالهايي بود که صدها هزار تن از اعضاء حزب و گروه های ترقي خواه و ميهنپرست در کادر اداره دولت با شور و شوق عظيم به نوسازی جامعه نوين و درخور انساني اشتغال داشتند،ولي در عين زمان دشمنان ترقي و پيشرفت افغانستان به تحريک بيگانگان در پي ويراني کشور و خانه خرابي مردم آن بودند؛در سالهايي که شماری از بهترين فرزندان ميهن به دفاع از وطن و مردم زحمتکش آن تا آخرين لحظات زندگي پرافتخار خويش،رزميدند و جان های عزيز خويش را قربان کردند که روان ايشان شاد باد!

محمود بريالي در سالهای اخير دهه هشتاد به عنوان معاون اول صدراعظم افغانستان با بهره از دانش اقتصادی خويش و با کار پر تلاش در کار بزرگ توسعه اقتصاد و رشد فرهنگ در کشور که از سوی حکومت افغانستان انجام ميشد،سهم شايسته ای ايفاء نمود.وی در نخستين روزهايي که به پيشنهاد و پشتيباني اينجانب به اين پُست تعيين گرديد،فعالانه به کار پرداخت و يکي از نمونه های بارز همکاری بيدريغ و کار پُرتلاش وی سرپرستي دوامدار در ساحه کار از ساختمان شاهراه کابل – بگرام در شرايط دشوار بود.

محمودگرامي  و من را دوستي بزرگ انساني و انقلابي نه تنها در سالهای کار اجرايي در شورای وزيران که خود فصل در خشاني از تلاش بزرگ انساني بود،بلکه از سالهای پيش از بنيانگذاری ح.د.خ.ا پيوند ميداد؛در سالهايي که هردوی مان و رفقای ديگری که بعداً هريک نقش برازنده ای در روند انقلابي کشور اداء کردند،به رهبری زنده ياد ببرک کارمل در همسويي و همکاری نزديک کار و مبارزه مي کرديم .

من مجموعهء خاطرات خوب و ماندگار خويش را با محمود عزيز که ضمن صحبت ها،همکاريها و هم انديشي های ما شکل گرفته است،چه در جريان کار،چه در زند ه گي شخصي و اجتماعي و چه در جريان مسافرتهای کاری پرشماری که در داخل و خارج افغانستان با هم داشتيم،پيوسته گرامي خواهم داشت .

من به ياد دارم که به روزهفتم ماه فبروری 1992 که از حادثه سوءقصد جان به سلامت بردم و پس از آنکه از حالت اغماء در بيمارستان صليب سرخ بين المللي در کابل چشم گشودم،در نخستين نگاه ديدم که گروهي از رفقا و در ميان آنان محمودبريالي،عبدالوکيل،نجم الدين کاوياني،نبي عظيمي و ديگران با چه صميميت و صفا به من مي نگرند و از اينکه زنده مانده بودم جرقه های خوشي در چشمان اشک اندود شان برق ميزند.پس از آن،همانگونه که در خاطرات خويش يادداشت کرده ام،محمودبريالي عزيز همراه با گروه های بزرگي از رفقا و دوستان و نمايندگان هزاران تن از مردم،همه روزه در بيمارستان چهارصد بستر به عيادتم مي آمدند.من آنهمه دوستي و مهرباني،همدردی و همسويي رفقای همرزم و نمايندگان مردم شرافتمند را که در آن ميان محمود بريالي به عنوان يکتن از بهترين و نزديکترين دوستان من و خانواده من،قرار داشت هرگز فراموش نکرده ام و از جمله با آن خاطرات زندگي مي نمايم .

به عنوان خاطرهء ديگر ياد آور مي شوم که سالها پس از پراگندگي و دوری از وطن که برما تحميل گرديد،به ديدار محمودبريالي و عيادت از همسر وی جميله ناهيد،همراه با رفيق شفيق الله توده يي به منزل ايشان رفتم .در اين ديدار يکبار ديگر در فضای ديرين دوستي های بي شايبه،اعتمادها،باورها و همسويي ها سخن گفتيم و ساعتها نشستيم و من،بريالي را همانگونه که پيوسته در گذشته ديده بودم،انساني متواضع،خوش قلب و خوش برخورد،صميمي،دوست واقعي ،روشنگر،دورانديش،با نشاط،مصمم و باانديشه و اراده خدشه ناپذير انقلابي يافتم .

 


















































عکس ها از مسعود حباب

پس از حوادث اپريل سال 1992،اگرچه من برای تداوی به خارج از کشور به سر مي بردم،همه مي دانند که محمودبريالي نقش برجسته ای در امر رهبری گروه هايي از رفقا در افغانستان که درگير دشواريهای بزرگ جنگ و ستيز بودند،ايفاء نمود.خاطره آن روزهای دشوار را بسياری از رفقا که امکانات برای خروج از کشور را نداشتند،بياد دارند و بريالي با خانواده خويش هنگامي کابل را به اصرار رفقا ترک گفت که ديگر امکانات برای کار و زيستن در آنجا وجود نداشت.وی برغم اينکه از بيماری رنج مي برد،برای يک لحظه در برون از کشور نيز،از کار و مبارزه دست نکشيد تا اينکه بعنوان يکتن از بنيانگذاران نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان همراه با رفقا و دوستان پيش کسوت ديگر نقش فعالي ايفاء نمود.محمودبريالي ضرورت اتحاد و همبستگي تمام گروه ها و نيروهای ترقيخواه در درون و برون افغانستان را بدرستي درک مي کرد و جانبدار جدی همسويي و همکاری اين نيروها در يک جبهه ياجنبش فراگير بود.در واقع،وضع اکنون بگونه ايست که منطق زمان با هم آمدن تمام نيروها و حلقات پراگندهء ترقيخواه و دموکراتيک را به ضرورتي مبرم مبدل کرده است .

همه آگاهي دارند که محمودبريالي در طي شانزده سال اخير چه در افغانستان و چه در مهاجرت،از همسر مهربان خود،جميله ناهيد با دلسوزی،عواطف انساني و فداکاری مواظبت نمود.همه ميدانند که جميله ناهيد نيز در طول زنده گي مشترک خانوادگي با همسر عزيز خود محمودبريالي با انديشه های مشترک انساني،اخلاقي و مردمي که موجب پيوند شان شده بود،نمونه وار زندگي کرد و در سال 1990 در يکي از روزهای سياه که راکتهای کور دشمنان انسانيت و آرامش مردم کابل،در هرکجای شهر فرود مي آمد و قربانيها مي گرفت،يکي از آن راکتها که از کوهستانات پغمان پرتاب شده بود،در کنار در خروجي انستيتوت علوم اجتماعي واقع در افشار کابل اصابت کرد و با انفجار مهيب آن تني چند از بهترين فرزندان بيگناه ميهن شهيد و شماری زخمي شدند.جميله ناهيد نيز که تازه از تدريس فارغ شده و اماده خروج بود،در اين ميان قرار داشت.پارچه ای بُران راکت منفجر شده نيمي از بدن اين بانوی شرافتمند و با نجابت را فلج کرد،ولي از آن روز به بعد،او که نماد ايستاده گي انساني است در کنار همسر و فرزندان خوب شان با تحمل درد و دشواريهای بزرگ روزگار،شرافتمندانه و با وقار زيست .اکنون که محمود بريالي به جاودانگي پيوسته است،بگذار که جميله ناهيد اين اندوه بزرگ را نيز تحمل نمايد و با شکيبائي بي مانندی که به بخشي از اخلاقيات عالي انساني وی مبدل گشته است،با ياد و خاطرات گرامي وی زندگي نمايد.

رفقا و دوستان عزيز !

اجازه بدهيد که در پايان صحبت،از سوی رفيق گرانمايه نوراحمدنورعضو بيروی سياسي و منشي کميته مرکزی پيشين ح.د.خ.ا،از پيش کسوتان و رهبران برجسته جنبش چپ و دموکراتيک کشور نيز ،همدردی و تسليت به همسر،فرزندان و خانواده محترم محمودبريالي و به تمام رفقا و دوستان ابراز بدارم.رفيق نور به من وظيفه سپرده است تا باطلاع برسانم که خود بنابر معاذيری در مراسم پدرود با زنده ياد محمودبريالي حضور يافته نتوانست و پيام جداگانهء تسليت نه فرستاده است،زيرا به گفته وی برادر به برادر پيام نمي فرستد،ولي قلباً با همهء ما در اينجا و با هر جمله و واژه ای که من بيان کرده ام،همسو و هم صدا هستند.

همچنان بايد گفت که در روزهای اخير،در روزهايي که بيماری محمودبريالي به وخامت گرائيد و با اطلاع از درگذشت نابهنگام وی،موجي از تأثر و اندوه سراسری همه ء رفقا ، دوستان و حلقات ترقيخواهانه هم ميهنان ما را فرا گرفت و افزون بر همدردی حضوری،تلفونها و پيامهای تسليت فراوان به خانواده وی و به رفقا مواصلت ورزيد که نشانه ای دوستي،وفاداری و همبستگي با محمود عزيز و آرمانهای انساني وی است .شماری از اين پيامها در سايت مشعل و برخي از سايتها و رسانه ها پخش گرديده است .به خاطر تدارک برای مراسم تشييع،خاک سپاری و ياد و بود از زنده ياد محمودبريالي،رفقا و دوستان گرامي ما در اينجا و در کابل،بيدريغ ياری و همکاری نموده اند که بويژه کار سازماندهنده رفيق نوراحمدنور و رفقای با وقف و شماری از اعضای کميسيون مشترک تدارک و برخي از شخصيتهای محترمي که داوطلبانه و صميمانه شرکت ورزيدند،درخور ستايش است .

بعنوان آخرين حرف خويش،من در اين محفل توديعي ابراز ميدارم که : محمودبريالي با افتخار زندگي کرد و مرگ زودرس او به عنوان يک ضايعه بزرگ،اعضای خانواده وی،ياران و همکاران،رفقا و دوستان و همه ء هم ميهناني را که با انديشه های ترقيخواهانه دمساز اند،سوگوار ساخت.

آرمانهای انساني زنده ياد محمود بريالي را که همسو با آرزومنديهای ما و در مطابقت با خواست تمام حلقات و نيروهای ترقيخواه دموکراتيک است،در عمل تحقق بخشيم !

ياد او گرامي و روانش شاد باد!

***

سپس آقای کشتمند به منظور پيشبردکار محفل از آقای شفيق الله توده يي يکي از ياران فداکار و نزديک رفيق بريالي که قبلاً گرداننده گي کميسيون تدارک مراسم تشيع جنازهء رفيق بريالي را برعهده داشت،تقاضا نمود تا گرداننده گي اين محفل را نيز بر عهده بگيرد.

آقای توده يي سخنان کوتاهي به زبان پشتو بيان نموده و در رابطه به جايگاه و نقش رفيق بريالي در تاريخ معاصر جنبش چپ و دموکراتيک کشورما بر کارنامه های درخشان وی مکث نمود. و بعداً دوستان محترم به ترتيب زير سخنراني نمودند:

محبوبه جان کارمل همسر زنده ياد ببرک کارمل ، داکتر حبيب منگل عضو هيات اجرائيه موقت شورای اروپايي نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان،کاوه کارمل معاون شورای کشوری دنمارک نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان و فرزند شادروان ببرک کارمل،بهزادکريمي رهبر سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)،کريم از رهبران حزب توده ايران ،نيازمحمدمهمند عضو بيروی سياسي و منشي مرکزی پيشين ح.دخ.ا(حزب وطن)،مسرورنجيمي يکي از دوستان خانواده گي زنده ياد بريالي،محمدداؤد رزميار عضو هيات اجرائيه موقت شورای اروپايي نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان، ايرکوچوک از دوستان ترکي شادروان بريالي،فريداحمد مزدک عضو هيات اجرائيه و معاون شورای مرکزی پيشين ح.دخ.ا(حزب وطن)،نيلاب سلام عضو شورای سراسری آلمان نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان، سرورمنگل معاون صدراعظم در حکومت جمهوری افغانستان،نجيبه هوتکي به نماينده گي از شورای زنان افغان در آلمان،فضل احمدطغيان عضو هيات اجرائيه موقت شورای اروپايي نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان،نسرين مفيد معاون شورای سراسری آلمان نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان،انورفرزام از دوستان نزديک مرحوم بريالي و جليل پرشور عضو شورای سراسری سويدن نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان سخنراني نمودند،که بيانيه های آنها از روی نوارويديويي بيرون نويس گرديده و گزارش مفصل آن از طريق تارنمای مشعل تقديم خواننده گان عزيز خواهد گرديد.

گفتني است که زنده گينامه فشرده زنده ياد محمودبريالي توسط آقای احسان واصل عضو سکرتريت موقت شورای اروپايي نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان به خوانش گرفته شد که به طور جداگانه  در تارنمای مشعل نشر گرديده است .

در پايان محفل بانوجميله ناهيد رفيق و همسر فقيد محمود بريالي با او وداع نموده چنين گفت :((ازهمدردی ،غم شریکی و تشریف آوری شما در این محفل که بخاطر وداع با همسر ورفیق خوب سراسرعمرم ، محمود عزیزم ، برگزار شده است تشکر می کنم.

بریالی به عنوان یک انسان با وفا و استوار درعقیده و آرمان خود، یک همسر بی نظیر، یک پدرمهربان ونمونه بود.خوشبخت هستم که فرزندانم با سربلندی به داشتن چنین پدری افتخار  مي کنند. ازسالهای درازی بدین سو که دراثرحادثهء انفجار راکت از پا مانده ام بریالی به مثابهء یار عزیز و شوهر مهربان، با حوصله مندی و محبتی که تا آخر عمر برایم شیرین خواهد بود، با توجه فراوان و مضاعف از من پرستاری کرد.

بریالی در این سالهای دشوار، هم ازخانواده و وضع صحی من به خوبي مواظبت کرد و هم لحظه یی از وظایف بزرگ میهنی خود فارغ نماند. او تمام زندگی و وجود خود را در راه آرمانهای انسانی خود وقف کرد. گویی برای خدمت و جانفشانی خلق شده باشد .او لحظه یی از اندیشهء اجرای مسئولیت هایی که مردم و تاریخ به وی محول کرده بود، فارغ نماند.

من شاهدم که خوشی بریالی با خوشی مردمش و غم بریالی با غم مردمش گره خورده بود. اوعزیزترین چیز خود را یعنی سراسر زندهگیش را به مردم افغانستان هدیه کرد.

من به عنوان یک زن از جامعه ء درد کشیدهء افغانستان خوشبختم که زندگی ام و سرنوشتم را با مردی گره زدم که روح و روانش با صفا  ، اراده اش خلل ناپذیز، اندیشه اش انسانی و سراسرعمرش صادقانه و سخاوتمندانه بود.

بریالی وطن خود را بسیاردوست داشت، با رنجهای آن رنج کشید ، ازخوشی های آن شادمان شد و هنگام ضرورت برای شکوفایی آن جانفشانی کرد. بریالی من مرد عمل و مبارزه برای خوشبختی انسانها بود، او در غربت میسوخت.  چنانچه رفقا بیاد دارند ، او درحدود یک سال قبل تصمیم داشت به وطن برگردد. اما هجوم بیماری ها این مجال را برایش باقی نگذاشت. او با شوق دیدار وطن زنده گی میکرد. زمانی که مطمئن شد که بیماریش علاج ناپذیر است ، آخرین وصیتش این بود که در آغوش خاک پاک وطن بیارامد. ما این خواست و وصیت آخرین او را برآورده  میسازیم . یقین دارم که مام وطن و مردم حق شناس افغانستان این گوهر گرانبها ، این پیکر شریفی را که به پيشگاه شان هدیه میکنم ، در قلب خود نگه خواهند داشت و از آن مواظبت خواهند کرد.پس از اين، زند ه گی برای من،  به سر بردن با خاطرات بریالی است.

بری عزیزم بدرود ! روانت شاد!

 

سپس اشتراک کننده گان محفل با پيکر به خواب رفتهء زنده ياد محمودبريالي که با اشک و اندوه توأم بود،بااو وداع نموده و بر تابوت وی گل گزاری نمودند.

محفل در ميان غم و اندوه بيکران دوستان زنده ياد محمودبريالي پايان يافت و جنازه ايشان با همراهي آقای زلمي دامون برادر،بانو ملالي هاشمي خواهر و بانو اناهيتا صفدرکارمل برادر زادهء زنده ياد محمود بريالي و هياتي متشکل از اعضای هيات اجرائيه موقت  شورای اروپايي نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان و عده يي از فعالان نهضت فراگير به صوب افغانستان جايي که شادروان محمود بريالي وصيت نموده بود تا دفن گردند،انتقال يافت .

 

 


December 13th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها